در سال 1904، لوئیس کارتیه یک ساعت هایلو gts تولید کرد تا به دوستش آلبرتو سانتوس دومونت اجازه دهد تا عملکرد پرواز را در کشتی هوایی خود بررسی کند در حالی که هر دو دست خود را روی کنترل نگه می داشت.
زیرا این کار با یک ساعت جیبی دشوار بود کارتیه هنوز خطی از ساعتها و عینکهای آفتابی سانتوس-دومونت را به بازار عرضه میکند.
در سال 1905، هانس ویلسدورف به لندن نقل مکان کرد و با برادر همسرش آلفرد دیویس، کسب و کار خود را با نام Wilsdorf & Davis راهاندازی کرد و ساعت هایلو gts های باکیفیت را با قیمتهای مقرون به صرفه ارائه کرد.
این شرکت در سال 1915 رولکس شد. ویلسدورف در ابتدا به ساعت مچی تبدیل شد و با شرکت سوئیسی Aegler قراردادی برای تولید خطی از ساعتهای مچی بست.
تأثیر جنگ جهانی اول 1914-1918 به طور چشمگیری برداشت عمومی را در مورد مناسب بودن ساعت مچی مرد تغییر داد و بازاری انبوه را در دوران پس از جنگ باز کرد.
تاکتیک توپخانه رگبار خزنده که در طول جنگ ایجاد شد، مستلزم هماهنگی دقیق بین توپچی های توپخانه و پیاده نظام در حال پیشروی در پشت رگبار بود. ساعتهای خدماتی تولید شده در طول جنگ، مخصوصاً برای سختیهای جنگ سنگر، با صفحههای نورانی و شیشههای نشکن طراحی شده بودند.
دفتر جنگ از سال 1917 شروع به صدور ساعت های مچی برای رزمندگان کرد. در پایان جنگ، تقریباً همه مردان سرباز از ساعت مچی (یا مچبند) استفاده میکردند، و پس از اینکه از خدمت خارج شدند، مد به زودی مورد توجه قرار گرفت: ژورنال هورولوژیکی بریتانیا در سال 1917 نوشت که «قبل از جنس خشن ساعت مچی کمتر مورد استفاده قرار میگرفت.
جنگ، اما اکنون تقریباً روی مچ هر مردی با لباس رسمی و بسیاری از مردان با لباس غیرنظامی دیده میشود.» تا سال 1930، این ساعت مچی با نسبت قاطع 50:1 از سهم بازار به میزان قابل توجهی از ساعت جیبی فراتر رفت.